عنوان مطلب شماره 1 :
گفتاری پیرامون "علم" و "دانش"
مطلب ارسالی از خانم حسنی زاده عزیز.
نکته :لطفا پس از مطالعه ، دوستان با نظرات خود به تکمیل بحث کمک کنند .
بسم الله
من این مطالب رو از جلسه ی 491 کلبه ی کرامت (دکتر عباسی) با عنوان <دکترین اسلام> دارم می گم. و البته نقل به مضمون هست.
در 100 سال گذشته روش شناسی به هسته ی علم تبدیل شده است. وقتی ارزش رو می دهیم به روش شناسی دیگه دو تا چیز دیده نمی شود درش: جهت و ارزش. علم امروز، قدر مشترک رو میگیره، مثلا بین همه ی پرستیدن ها (پرستیدن خدا، پرستیدن بت، پرستیدن آتش و ....) برای علم خود "پرستیدن " مهم هست، به این می گن fact علمی. این جا اصالت با روش است، روش بدون جهت، اما از نظر ما اصالت با جهت هست(پرستیدن خدا ارزش دارد نه هر پرستیدنی). در دکترین اسلام اصالت با روش نیست. ارزش هر پدیده در جهت داری اون هست. جهت، ارزش می دهد. وقتی شما صرفا روش ها رو یاد بگیرید که تجربه پذیر و آزمون پذیرند، خدا برای شما می میرد.
علم یونانی دو دسته می شود: 1- سکنتیا {ساینس امروز هست.} ß از چگونگی می پرسد؟(میشه گفت همون متدولوژی یا روش شناسی هستش. چگونه این کار انجام می پذیرد؟)
2- سپنتیاß از چرایی می پرسد؟(چرا این کار انجام می پذیرد؟ همون جهت رو مورد سوال قرار می دهد.)
بشر از knowledge (که در آن از جهت پرسیده می شد.) فاصله گرفت و رسید به science.
در جلسه ی388 هم که عنوانش علم تراز بوده چند تا نکته در مورد رابطه ی علم و ایمان و عمل صالح گفتن:
خدا گفته: "ایمان داشته
باشید و عمل کنید." (65 بار در قرآن این جمله آمده است.) نگفته علم داشته
باشید و عمل کنید!
علم تراز، علمی است که جوهره ی آن ایمان باشد، اگر به اون علم، عمل کنیم در نتیجه عمل صالح انجام داده ایم. ایمان جوهره ی علم هست نه علم جوهره ی ایمان. خاستگاه اون علم تراز، قرآن هست.
عنوان مطلب شماره2 :
"اقسام علم"
"خدا"
سلام دوستان،طاعات و عباداتتون قبول باشه و ان شاءالله در این روزهای آخر حسابی مستفیض بشید :*
در جلسه ی اول یک بحث حاشیه ای بسیار مفید داشتیم در باب "تفاوت علم و دانش" ( knowledge-science) که جای همه غایبان در اون خالی بود واقعنی!
قرار بود بعدش تحقیق کوچولویی داشته باشیم تا قضیه روشن بشه!!گزارشی که مشاهده میکنید نتیجه ی تحقیق منِِ کوچیک هست..
2تا نکته: 1.از حانیه هوشدار عزیزم که در بحث اونروز نقش بسیار مفیدی داشت دعوت میکنم این گزارش رو بخونه
2.از زهرا ثقفی عزیزم بخاطر کمک شایان تقدیری که بهم کرد ممنونم.
با گذر زمان و پیشرفت
و تکامل علم، علوم مختلف
آنچنان توسعه پیدا کردهاند که
یک فرد قادر بر فراگیری اصول کلی تمام علوم هم نیست
چه رسد به اینکه متخصص در تمام آنها
بشود. و به فرموده پیامبر گرامی اسلام -
صلی الله علیه وآله - (العلم اکثر من أن یُحصی فَخُذْ من کلّ شیءٍ أحسنه)..(علوم بیشتر و گستردهتر ازا ین است که احصاء شود پس وظیفه شما این است که از هر چیز به
دنبال بهترین آن باشید) <بحار،
ج ۱، ص ۲۱۹، ح ۵۰، مجلسی>
اقسام علم از زوایای گوناگون
در این گفتار کوتاه،
تقسیم علم از سه زاویه مورد دقت اجمالی قرار گرفته است:
۱) اقسام علوم و معیار تقسیم بندیها.
۲) اقسام علم از نظر روایات.
۳) تقسیم علوم از لحاظ حکم فراگیری آن در اسلام.
تقسیم بر اساس اسلوب و روش تحقیق
بر اساس همین ملاک میتوان علوم را به دو دسته کلی تقسیم نمود:
۱) علومی که به روش تجربی بدست میآید و در کشف واثبات گزارههای آن از حس ظاهر و تجربه به آزمون و خطا استفاده میشود: مانند: طب، شیمی ، زیست شناسی و ...
۲) علوم غیر تجربی: که در رسیدن به گزارههای آنها تجربه و حس
کاربرد مستقیم ندارد.
این علوم را میتوان به چهار دسته عمده تقسیم کرد:
۱. علوم عقلی: که با کمک گرفتن از براهین و استنتاجات عقلی محض حاصل میشوند. مثل: منطق، ریاضیات و فلسفه متافیزیک.
۲. علوم نقلی: که بر اساس اسناد و مدارک منقول و تاریخی بررسی میشوند مثل: تاریخ و رجال.
۳. علوم شهودی: که راه رسیدن به این علوم حسن باطن و شهود درونی است، که درجه اعلای این علوم وحی است که برای پیامبران حاصل میشود و درجه پائینتر آن مشاهدات عرفانی
عرفاء
میباشد.
۴. علوم ابداعی: که بر اساس جعل و اعتبار معتبرین حاصل میشوند و راه رسیدن به
آن فراگیری قوانین اعتبار شده در آنهاست و یا علومی که از ذوق و هنر ناشی میشوند. البته ذکر این نکته لازم است که در هر کدام علوم از روشهای دیگر هم استفاده میشود
مثلاً در صغری علوم عقلی ممکن است از نتایج دریافتهای تجربی استفاده میشود ولی روش عمده و حاکم در آن علم روش عقلی است.
ملاک دیگری که میتوان بر اساس آن، علوم را دستهبندی که فائده و نتیجهای است که بر آنها مترتب میشود و هدف و غایتی که فراگیر از آموختن آن در نظر میگیرد. مثلاً میتوان علوم را به علومی که دارای غایات معنوی یا مادی، فردی و یا اجتماعی هستند تقسیم بندی نمود، چنانچه در برخی روایات نیز علوم بر همین اساس تقسیم شدهاند که اشاره خواهد شد.
متداولترین و بهترین ملاکی که مرز بین علوم مختلف را معیّن میسازد، دسته بندی آنها بر حسب موضوع جامع و کلی است که مسائل هر علم بر حول محور آن موضوع میچرخد. مثلاً موضوع علم حساب عدد و موضوع علم طب بدن انسان و ... است.
تذکر یک نکته در اینجا لازم است و آن اینکه ممکن است در تقسیم علوم مختلف انشعابات جزئیتر صورت گیرد و ممکن است معیار تقسیم در شعبههای جزئیتر چیزی غیر از معیار اصلی تقسیم باشد، مثلاً علم خداشناسی یکی از اقسام علم است که به حسب موضوع مرزبندی شده است ولی همین علم بر حسب روش به سه علم خداشناسی فلسفی،
عرفانی و دینی منشعب میگردد. <آموزش
فلسفه، ج ۱، درس پنجم، محمدتقی مصباح یزدی>
الف)در روایات علم به دو قسم است:
۱) حسی:
که از راه حواس بدست میآید.
۲) عقلی:
که آیه شریفه «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا
تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (نحل / ۷۸) به این دو نوع از علم اشاره دارد، خداوند میفرماید: «ما شما را خلق کردیم در حالی که هیج نمیدانستید و برای شما چشم و گوش (ابزار شناخت حسی) و قلب (ابزار درک و شناخت
عقلی)
را قرار دادیم تا بوسیله آن حقائق را درک کنید ...»
حضرت علی علیه السلام ـ نیز در مقایسه بین علم حسی و عقلی میفرمایند: (لیست الرؤیه مع الابصار فقد تکذب العیون أهلها و لایغش
العقل من استنصحه)..(دیدن با چشمها نیست چه اینکه چشمها گاه به دارندگان خود دروغ میگویند ولی عقل به هر کس که خواستار اندرز او گردد دروغ نمیگوید) که حضرت در این بیان اشاره به راه پیدا کردن خطا در علم حسی
دارند. <نهج البلاغه، ص ۱۲۲۳، کلمه قصار ۲۷۳>
پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله ـ در یک تقسیم کلی، علوم را به دو دسته میکنند: «العلم علمان:
۱)علم الادیان
۲) علم الابدان
<بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۰، ح ۵۲>
دسته اول با دین و آخرت انسان مرتبطند و دسته دیگر با بدن مادی و دنیای انسان
در ارتباطند.
تقسیمات علوم ازنظرامیرالمومنین
در بیان دیگری حضرت علی علیه السلام ـ تمام علوم را از جهت شنیداری و اکتساب حرف بودن و یا عدم آن اینگونه تقسیم مینمایند: (العلم علمان: ۱)مطبوعٌ و ۲) مسموعٌ، لا ینفع المسموع اذالم یکن المطبوع) <بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۱۸، ح ۴۲>
شهید مطهری در توضیح این دو قسم میفرمایند: مراد از علم مسموع، علم شنیده شده وفرا گرفته شده از خارج است اما علم مطبوع علمی است که از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه میگیرد، علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوه ابتکار شخص است. < تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، ص ۱۹ >
تقسیمات علم ازنظرسود وزیان دنیوی واخروی در روایت نبوی
علم را از جهت تأثیر مستقیم در سود و زیان دنیایی و یا اخروی و رسیدن به کمال واقعی انسانی نیز میتوان تقسیم نمود،روزی پیامبر صلی الله علیه و آله ـ داخل مسجد شدند در حالی که مردم اطراف شخصی را گرفته بودند. حضرت سؤال کردند او کیست؟ گفته شد، او علامه است و از همه مردم به انساب و اشعار عرب و قواعد زبان و وقائع جاهلیت آگاهتر است. حضرت در جواب فرمودند: این علمی است که به جاهل آن ضرر نمیرساند و عالمش را سود نمیبخشد. (انّما العلم ثلاثه : آیهٌ محکمه أو فریضهٌ عادلهٌ او سنّهٌ قائمه و ما خلاهنّ فهو فضل ) <اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷ >
با توجه به این روایت میتوان علوم را این طور تقسیم نمود:
۱) غیر سودمند در امر آخرت و کمال انسان که پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله ـ بابیان «و ما
خلاهنّ فهو فضل» به آن اشاره دارند: مثل علم انساب.
۲) سودمند در امر آخرت: که به فرموده پیامبر بر سه دستهاند:
۱) آیه محکمه: که گفته شده مراد از آن اصول اعتقادات است.
۲) فریضه عادله: که مراد از آن را علم اخلاق و اخلاقیات دانستهاند.
۳) سنه قائمه: که اشاره به احکام
شریعت
و حلال و حرام دارد. <همان، ص ۳۸>
تقسیم علوم مفید برای دستیابی به کمال و قرب پروردگار
)امام صادق علیه
السلام ـ فرمودند: همه علم مردم را در چهار قسم یافتم:
۱) اول اینکه پروردگار خود را بشناسی.
۲) دوم اینکه بدانی با تو چه کرده است.
۳) سوم اینکه بدانی از تو چه خواسته است.
۴) چهارم اینکه بدانی چه چیز ترا از دینت خارج میکند(
گر چه تقسیمات دیگری نیز نسبت به علم در روایات صورت گرفته، لکن به همین مقدار بسنده میکنیم.
تقسیم علوم از لحاظ حکم فراگیری آن در اسلام
علوم را از لحاظ حکم فراگیری آن در اسلام در پنج گروه میتوان دسته بندی نمود:
۱) واجب ۲)
حرام ۳) مستحب ۴) مباح ۵) مکروه.
با این بیان که علوم به دو دسته عمده تقسیم میشوند:
دسته اول: علومی که از یادگیری و تعلیم آنها صریحاً نهی شده مثل علم سحر و یا برای برد و جامعه فساد آفرین هستند و همینطور علومی که شخص به قصد ضرر زدن به دیگران میآموزد، تعلم این دسته
از علوم حرام میباشد مگر در مواقع ضرورت، مثلاً سحر را برای ابطال سحر دیگران بیاموزد.
دسته دوم: علومی که مشخصات گروه قبل را ندارند، که اینها نیز بر دو گروهند:
۱) دانشهائی که مقدمه سازندگی مادی و یا معنوی، دنیوی و یا اخروی، فردی و یا اجتماعی میباشند و بدون آنها اساس حیات مادی و معنوی انسان به مخاطره میافتد؛
تحصیل این علوم به صورت واجب عینی مثل شناخت عقائد و تکالیف
شرعیه
و یا واجب
کفائی
مثل علم طب و شیمی بر همگان لازم است.
۲) دانشهائی که نقش حیاتی در زندگی فرد و یا اجتماع ندارند. این گروه خود بر سه
قسماند:
الف)مستحب:
هر دانشی که مقدمه تقویت بنیه مادی و یا معنوی فرد یا جامعه است و بدون آن ضربهای به نیازهای وارد
نمیشود، در صورتیکه با قصد قربت فرا گرفته شوند عمل
مستحبی محسوب میگردند.
ب)
مباح:
همین دانشهائی دسته قبل اگر بدون قصد قربت آموخته شوند مباح به حساب میآیند.
ج)
مکروه:
دانشهائی که مقدمهفساد نیستند اما سودی نیز در بر ندارند اگر موجب تضییع عمر
گردند و انسان را از مقصد دور نمایند لغو و مزموم و مکروه به شمار میآیند. مثل علم انساب.
با تشکر از دوست عزیزمان .
ان شاءالله از نظرات خوب دوستان بهرمند شویم .